شایناشاینا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

شاینا شاهدونه ی زندگیمون

خریدهای دخملی

دخمل نازم تهران که میریم تو خونه خیلی خسته میشی و حوصله ات سر میره این   دو روزی که مامانی و خاله جون بیمارستان بودن من و شما هم غروبها میرفتیم   بیرون . شما هم حرف گوش میکردی و دستم رو ول نمیکردی قبل از اینکه خدا تو   رو به من بده هر وقت میرفتم بیرون و دخترای ناز رو میدیدم که دست تو دست   مامانشون با هم میرفتن خرید حسودیم میشد و میگفتم میشه خدا به من هم   دختر بده و دستش رو بگیرم ببرمش خرید, همینطور شد و ممنونم از خدا.   الانم خیلی ذوق میکنم که با هم میریم خرید وبا عشق و تمام وجودم برات خرید   میکنم.   ...
26 خرداد 1393

استقبال عروسکم از دختر خاله و پسر خاله

عروسکم یکشنبه هفته ی قبل دوباره رفتیم تهران پیش خاله آزیتا  که روز   سه شنبه زایمان داشت. بالاخره خدا ناامیدشون نکرد و پس از 17 سال   چراغ خونه شون رو روشن کرد و یه دختر و پسر ناز و مامانی را وارد   زندگیشون کرد .   آرتین و آیناز 6 ساعت پس از تولد     پنجشنبه خاله جون و نی نی هاش مرخص شدن  و شاینای من بی صبرانه   منتظر اومدنشون بود و ذوق میکردی و صداشون میزدی آناس و آتین .   شاینا جون کنار ببعی و منتظر نی نی ها     اینجا هم داری میای دنبالم که بگی عم حس (عمو حسن) و آناس و آتین   او...
26 خرداد 1393

ماه من 26 ماهگیت مبارک

ماه من روزی که به دنیا آمدی هرگز نمی دانستی زمانی خواهد رسید که   آرامش بخش روح و روان کسی هستی که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است.   ماه من 26 ماهگیت مبارک     هدیه این ماه نفسم       ...
16 خرداد 1393
1